پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای گوناگونی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کردهاست. در این که سعدی از چه سرزمینهایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمیتوان چندان اعتماد کرد و به نظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است.و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد.
سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی(۶۲۳-۶۵۸) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج میداد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی بوستان را که سرودنش در ۶۵۵ به پایان رسید، به نام بوبکر سعد کرد. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان میگوید. هنوز از گلستان بستان یقینی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.
نظرات درباره تاریخ تولد و وفات
بر اساس تفسیرها و حدسهایی که از نوشتهها و سرودههای خود سعدی در گلستان و بوستان میزنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کردهاست، دو حدس اصلی در زادروز سعدی زده شدهاست. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته میکردم») که براساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاهساله میدانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری میگیرند. از طرف دیگر، عدهای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰ بودهاست اشاره میکند و سعدی را در آن تاریخ مشهور مینامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه میگیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شدهاست. بیشتر پژوهندگان (از جمله بدیعالزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی» و عباس اقبال در مقدمه کلیات سعدی) این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بودهاست، نپذیرفتهاند. اشکال بزرگ پذیرش چنین نظری آن است که سن سعدی را در هنگام مرگ به ۱۲۰ سال میرساند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستانپردازی دانسته شدهاست، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمیکند و مینویسد «حکایت جامع کاشغر فیالواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد میکنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبودهاند بنابراین نمیتوان درستی هیچیک از این دو تاریخ را تأیید کرد.
آرامگاه سعدی
آرامگاه سعدی شیراز:
سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا میگذرانده و سپس در همانجا دفن شدهاست. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبرهای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ ه.ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، گور سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق میشد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ ه-ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. رو به روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.
روز سعدی
مرکز سعدی شناسی ايران از سال ۱۳۸۱ روز اول ارديبهشت ماه را روز سعدی اعلام نمود و در اول ارديبهشت ۱۳۸۹ و در اجلاس شاعران جهان در شیراز، نخستین روز ارديبهشت ماه از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی بهعنوان روز سعدی نامگذاری شد.
آثارسعدی
از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر برجای ماندهاست:
بوستان: کتابیاست منظوم در اخلاق.
گلستان: به نثر مسجع
دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیعبند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.
صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربیاست که سعدی در ستایش شمسالدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سرودهاست.
قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیهاست. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمدهاست.
مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شدهاست و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کردهاست.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سرودهاست.
مفردات سعدی:مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.
رسائل نثر:
کتاب نصیحةالملوک
رساله در عقل و عشق
الجواب
در تربیت یکی از ملوک گوید
مجالس پنجگانه
هزلیات سعدی
از میان چاپهای انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروفترند.
بوستان
بوستان
بوستان کتابیاست منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست نظم آن را در ۶۵۵ ه.ق. به پایان بردهاست. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به بوبکر بن سعد زنگی شدهاست. معلوم نیست خود شیخ آن را چه مینامیدهاست. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدینامه دادهاند. بعدها، به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند.
بابهای آن از قرار زیر است:
عقل و تدبیر و رای
احسان
عشق و مستی و شور
تواضع
رضا
قناعت
عالم تربیت
شکر بر عافیت
توبه و راه صواب
مناجات و ختم کتاب
آنچه عیان است اینکه بوستان بر سبک مثنوی حماسی سروده شده و احتمالا سعدی آنرا به تقلید از فردوسی و بر وزن شاهنامه سرودهاست، حال آنکه طبع لطیف او فرصت حماسه سرایی بر وی نگستردهاست آنسان که در شعر حماسی خود میسراید:
مرا در سپاهان یکی یار بود که جنگاور و شوخ و عیار بود
در این بیت نیز صفت شوخ بودن شاهدان را به جنگاوران منتسب میکنند.
واین شعر که قیاس بوستان وشهنامهاست.
فردوسی میسراید:
برد کشتی آنجا که خواهد خدای وگر جامه بر تن درد ناخدای
و سعدی در بوستان این گونه بسراید.
خدا کشتی آنجا که خواهد برد اگر ناخدا جامه بر تن درد
گلستان
گلستان
گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشتهاست.
غزلیات
غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شدهاست.
سخن دیگران نسبت به سعدی
مجد همگر:
از سعدی مشهور سخن شعر روان جوی کاو کعبه فضل است و دلش چشمه زمزم
همام تبریزی در ستایش سعدی:
همام راسخن دلفریب و شیرین است ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی
سیفالدین فرغانی معاصر سعدی، خطاب به وی:
نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن به دریا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن
چو بلبل در فراق گل از این اندیشه خاموشم که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن
حدیث شعر من گفتن کنار طبع چون آبت به آتشگاه زرتشت است خاکستر فرستادن
ضمیرت جام جمشید است و در وی نوش جانپرور برٍ ِاو جرعهای نتوان از این ساغر فرستادن
تو کشورگیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر چه خوش باشد چنین لشگر به هر کشور فرستادن
دکتر عبدالحسین زرینکوب:سعدی معانی لطیف تازه را در عبارات آسان بیان میکند و از تعقید و تکلف برکنار میماند.بعید نیست اگر بگوییم این بیت را در وصف خود سرودهاست:
صبر بسیار بباید پدر پیر جهان را که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی مینویسد «اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم».
ضیاء موحد دربارهٔ وی مینویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری بهاندازهٔ سعدی مدیون نیست».
زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شدهاست، از آنجا که به نظر میرسد نوشتههایش از طرفی بسیار آساناند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.
گارسن دوتاسی : سعدی تنها نویسنده ایرانی است که نزد توده مردم اروپا شهرت دارد
باربیه دومنار : در آثار سعدی لطف طبع هوراس، سهولت بیان اوید، قریحهی بذلهگوی رابله و سادگی لافتونن را میتوان یافت
سر ادوین آرنولد : باری دگر همراه من آی، از آن آسمان گرفته،
تا گوش بر نغمهی خوشآهنگ و سحرآسای سعدی گذاریم،
بلبلی هزاردستان، که، از دل گلستان خویش، به پارسی هر دم نوایی دیگر ساز خواهد کرد...
نمونه اشعار
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی که به دوستان یکدل، سر دست برفشانی
نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
مدهای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم تو میان ما ندانی، که چه میرود نهانی
دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد نه به وصل میرسانی، نه به قتل میرهانی
بهجهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست عاشقم برهمه عالم، که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست، دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی، کاین دم از اوست
نه فلک راست مسلم، نه ملک را حاصل آنچه در سر سویدای بنیآدم از اوست
به حلاوت بخورم زهر، که شاهد ساقیست به ارادت ببرم زخم، که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر به نشود، به باشد خنک آن زخم، که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟ ساقیا، باده بده شادی آن، کاین غم از اوست
پادشاهی و گدایی، بر ما یکسان است چو بر این در، همه را پشت عبادت خم از اوست
سعدیا، گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر
نظرات شما عزیزان: